میدونم نمیشه ها و شاید اصلا درست نباشه...
اما بعضی وقتها یه کسایی تو زندگی آدم نقششون فراموش نشدنیه...
کسایی که انگار ۳-۴-۵ سال باهاشون دورادور زندگی کردی...
ولی حالا که ازدواج کردی و اونها هم ازدواج کردن دیگه نمیشه مثل قبل باهاشون حرف زد..
شوخی کرد...بیرون رفت...
ای کاش اینجوری نبود.. به نظر من علت اینکه یه سری آدم ها ازدواج نمیکنن از دست رفتن همین روابطه...
هییچکس شوهر آدم نمیشه که...از همه عزیز تر و دوست داشتنی تر...
مثلا از هر ۳-۴ماه یک بار آدم با دوستای قدیمیش بره بیرون ... حرف بزنه..نه درد و دل هاااا... همینجوری یادآوری دوران مجردی...
مثلا من دلم الان واسه یه سری آدمها تنگ شده اما هم اونا ازدواج کردن نمیشه زنگ زد بهشون حالشون رو پرسید هم من... شاید احسان ناراحت نشه ها.. اما خودمم روم نمیشه بگم دلم برای فلانی و فلانی تنگ شده... حتی با وجود اینکه اونا دوستای خانوادگی ما هستن...
در صورتی که هیچ کس توی زندگیم واسم مثل احسان نمیشه... و با تمام وجود دوسش دارم...
خدایا شکرت
لابد درستش اینجوریه... شایدم ما به غلط اینجوری هستیم...
دوستای قدیمی من دلم براتون تنگ شده!
آره باهات موافقم
منم وقتی گاهی هوس می کنم با دوستای قدیمیم باشم آقای نامزد ناراحت نمیشه اما می بینم خودم و اون دوستام شرایطش رو ندارن
اونا ازدواج کردن و درگیر خونه و زندگی و همسر و بچه هستن، بعد با خودم میگم بهشون زنگ بزنم اما نتونن چه فایده؟! واسه همین بی خیال میشم!
سلام.مشکل من دوتاست یکی این که اونا هم ازدواج کردن..و مهم تر از اون... اونا پسرن!!!
سلام بهتر که فقط با خاطره ها یادشون کنیم فقط با خاطره ها............. و یک لبخند نمیدومن تلخ یا شیرین
اوهوم!